نشرات زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
فارسی English عربي
6682
-
الف
+

سروده غمناک شاعر مشهور ایرانی برای دختران شهید غرب کابل

«افشین علا» شاعر نامدار ایرانی اشعاری سوزناک را برای دختران شهید «افغانستان» سرود.

به گزارش آی فیلم 2، انفجار تروریستی و حادثه بسیار دلخراش و فاجعه‌بار مکتب سید الشهدا واقع در کوه چهل دختران ناحیه ۱۳ شهر کابل روز شنبه 18 ثور(اردیبهشت) رخ داد و واکنش های جهانی را در پی داشت.

بر اثر 3 انفجار که مقابل یک مکتب دخترانه در منطقه دشت برچی هنگام خروج دانش آموزان داد، بیش از دویست نفر شهید و زخمی می‏ شوند.

بسیاری از شاعران، هنرمندان و اهالی فرهنگ به این اتفاق واکنش نشان دادند که از آن جمله می‌توان به شعرهایی اشاره کرد که در وصف این اتفاق سروده شد.

«افشین علا» شاعر نامدار ایران جدیدترین سروده خود را به شهادت دانش آموزان مکتب دخترانه سیدالشهداء کابل اختصاص داده و در شعری سوزناک حال و هوای پدران و مادران این شهدا را روایت کرده است:

بیا ملا محمد جان به کابل 
به سیل لاله و نسرین و سنبل

"مزار" اینجاست این اقلیم خون بار
بیا کابل برای سیر گلزار

ببین یک سو گلی افتاده بر خاک 
گلی آن سو گریبان می‌کند چاک

بیا چون من ببین با دیده‌ی تر
چه گل‌هایی که ظالم کرد پرپر

ببین بس پشته‌ها از کشته اینجاست
بسی دختر به خون آغشته اینجاست

بسی بلبل بسی کفتر به خون خفت
بسی آهو بسی دختر به خون خفت

بیا در سوگ طفلم یاری‌ام ده
در اندوه گلم دلداری‌ام ده

گلم می‌آمد از مکتب، پیاده
خرامان مثل کبکی روی جاده

می‌آمد خانه تا رویش ببوسم
دو چشم و طاق ابرویش ببوسم

ولی کشتند گرگان، طفلکم را
دریدند آن غزال کوچکم را...

کجا رفتی گلم؟ درمان دردم!
کجا باید به دنبالت بگردم؟

عزیزم! ساق همچون کوکبت کو؟
مداد نازک مشق شبت کو؟

چه شد آن بازوان نازنینت؟
کجا افتاده دست مرمرینت؟

چرا دختر! النگویت شکسته؟
چرا خون روی کیفت نقش بسته؟

فدای کفش‌های پاره‌ی تو
فدای سرخی رخساره‌ی تو

فدای آن لبان روزه دارت
فدای نرگس مست خمارت

گل من! تشنه بودی آخرین بار
بیا بابا که آمد وقت افطار

کجا افتاده‌ای؟ جانم فدایت
بیا در خانه، اینجا نیست جایت

ندارم تاب جای خالی‌ات را
بیا باید ببافی قالی‌ات را

شدی صدپاره، چون آیم به سویت؟
سرت کو؟ تا ببوسم من گلویت

جدا شد دستَکت بابا بمیرد!
چه دستی بعد از این دستم بگیرد؟

جدا شد پایَکت نیلوفر من
چه سان لِی لِی کنی پس دختر من؟

دگر عطرت نمی‌پیچد به خانه
مگر از تار گیسویت ز شانه...

چه بی‌رحمی چه خونخواری تو ای خصم
نه دین‌ داری نه آئین داری ای خصم

بگو از طفل معصومم چه دیدی؟
که همچون گرگ، جسمش را دریدی

چه زاری‌ها از این بیداد کردم
علی شیر خدا را یاد کردم

علی شیر خدا صبرم بیاموز
 تو مرهم نه بر این زخم جگرسوز

علی شیر خدا ای شاه مردان
بلا از خطه‌ی کابل بگردان... 

در پیوند با این خبر بخوانید:

واکنش کاربران ایرانی فضای مجازی به حادثه تروریستی غرب کابل

غم شریکی مردم ایران با افغانستان؛ اجرای ویدئومپینگ بر روی برج آزادی

هم صدایی و تجمع دانشجویان ایرانی و خارجی برای حمایت از مردم مظلوم افغانستان

رسم همسایه داری و غم شریکی به سبک شاعر ایرانی

واکنش «بهاره افشاری» به فاجعه غم انگیز کابل+تصویر

غم شریکی شاعران ایرانی با مردم غم دیده افغانستان+ویدیو

شب را گریستیم، سحر را گریستیم...

ع ا

نظر شما
ارسال نظر